عبدی: مسئولانی که خبر دروغ میدهند هم مجازات میشوند؟
تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۵۱۶۳۷
عباس عبدی فعال سیاسی در روزنامه اعتماد نوشت: با خبرهای نادرست و دروغی که برخی مسوولان در رسانهها میگویند چه رفتاری خواهید کرد؟ آیا آنان را هم محکوم و مجازات میکنید یا آنان مجاز به دروغگویی هستند؟ از این بگذریم، با کسانی که اخبار راست منتشر میکنند چه خواهید کرد؟ آیا تامین دارند؟ آیا به آنان جایزه میدهید؟ آیا آن دسته از مسوولانی را که اخبار راست منتشر شده علیه آنان است مجازات میکنید؟ یا با سکوت از کنارش رد میشوید؟
چندی پیش دو دستورالعمل از سوی ریاست قوه قضاییه و مرکز ملی فضای مجازی برای مقابله با اخبار جعل و دروغ صادر شد که اولی بر مقابله حقوقی و کیفری تاکید میکند و دومی به ضرورت صدور تکذیبیه از سوی نهادهایی که مرتبط با خبر هستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
انتشار تکذیبیه در ظرف مدت ۶۰ دقیقه و اطلاعرسانی دقیق حداکثر ظرف مدت ۲۴ ساعت که باید پیرامون اخبار جعلی و تحریف شده، صورت گیرد. چنین دستوراتی نمیتواند مشکل را حل کند و شاید بدتر هم خواهد کرد. چرا؟
این سیاستها، انفعالی و تدافعی است و اگر اجرایی شود، موجب حملات بیشتر خواهد شد و نیروهای حکومت را خسته و مستأصل میکند و در نتیجه نمیتوانند همه اینگونه اخبار را تکذیب کنند و، چون تکذیب نکنند یا کسی مجازات نشود، در نتیجه گفته خواهد شد که پس این اخبار درست و مطابق واقع است. به علاوه تکذیبیه به تنهایی مشکلی را حل نمیکند، چون اساس زندگی ارتباطی بر تکذیب نیست، بلکه بر اثبات خبر منتشره است.
مشابه این قاعده در حقوق به معنای اصل برائت شناخته میشود. اگر دیگری را متهم به دزدی کنیم، این ما هستیم که باید ثابت کنیم او دزدی کرده است، نه اینکه او ثابت کند که دزدی نکرده است. دروغ بودن هر ادعایی یا وارد نبودن اتهام علیه دیگران مفروض است و نیازی به تکذیب ندارد مگر اینکه گوینده صحت آن را اثبات کند.
پس چگونه باید وقت خود را صرف تکذیب دروغهای بیشمار کرد؟ مشکل نظام ارتباطی و اطلاعرسانی ایران این نیست که خبر دروغ در آن هست، مشکل اصلی این است که راهی برای دفاع از اخبار صحیح یا تولید و انتشار آنها وجود ندارد.
این راه فقط از طریق نهاد مستقل رسانهای و تامین امنیت حرفهای روزنامهنگاری قابل پیمودن است. به علاوه فرض کنیم که خبری دروغ منتشر شد، چگونه میخواهید ثابت کنید که دروغ است؟ یا دروغگو را چگونه مجازات خواهید کرد؟ درحالی که گوینده دروغ در دسترس شما نیست؟
ازسوی دیگر با خبرهای نادرست و دروغی که برخی مسوولان در رسانهها میگویند چه رفتاری خواهید کرد؟ آیا آنان را هم محکوم و مجازات میکنید یا آنان مجاز به دروغگویی هستند؟
از این بگذریم، با کسانی که اخبار راست منتشر میکنند چه خواهید کرد؟ آیا تامین دارند؟ آیا به آنان جایزه میدهید؟ آیا آن دسته از مسوولانی را که اخبار راست منتشر شده علیه آنان است مجازات میکنید؟ یا با سکوت از کنارش رد میشوید؟
فرض کنیم که خبری درباره یک متهم بازداشتی نوشته شد و دستگاه مربوط اعم از نیروی انتظامی یا سازمان زندانها یا وزارت اطلاعات گفتند که این خبر دروغ است، آیا امکان دسترسی و تهیه اسناد و مدارک و شواهد و تامین دلیل برای اثبات صحت خبر را در اختیار فرد متهم قرار میدهید تا از خود و ادعایش دفاع کند؟
اصلا فرض کنیم که خود متهم خبر را منتشر کرد که خودش شاهد آن بوده، چگونه میتواند درستی خبر را اثبات کند؟ اگر آن را تکذیب کردید، آیا کسی آن را باور میکند؟
به عنوان یک نمونه بسیار کوچک اعلام شد که برای بازداشت یک روزنامهنگار در ساعت ۲ نیمهشب به خانهاش رفتهاند. کسی هم تکذیب نکرد. این خبر سادهای است، ولی آیا کسی گفت چرا این کار انجام شده؟ آیا قانونی است؟
دهها مورد از این ادعاها میتوان ارایه کرد. هیچ راهی برای مبارزه با دروغ و حتی شناخت و تمیزی دادن دروغ از حقیقت وجود ندارد مگر اینکه نهاد رسانه مستقل و آزاد و تحت حمایت قانون شود. مشکل اصلی ایرانِ امروز دروغ نیست، مشکل غیرقابل اثبات شدن حقیقت و خبر راست و مطابق واقعیت است.
منبع: فرارو
کلیدواژه: عباس عبدی مجازات می کنید آیا آن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۵۱۶۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کنایه عباس عبدی به سکوت اصولگرایان درباره مواضع تند مهدی نصیری
عباس عبدی در واکنش به اظهارات جنجال برانگیز مهدی نصیری گفت: مشکل آقای نصیری این است که به دلائل پیشگفته و سوابق موجود، احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلام شده ایشان همدلی کند، لذا همه در پی یافتن طرح و برنامهای پیچیده در پشت ماجرا هستند. با این حال باید منتظر بود تا حقیقت روشن شود.
به گزارش خبرآنلاین، ادعاهای اخیر مهدی نصیری در گفتوگو با بیبیسی که خواستار آن شده بود اپوزیسیون شکاف بین مصطفی تاجزاده و رضا پهلوی را با یک اتحاد پر کنند، با واکنشهایی همراه شده است. او مدعی است که پادشاهی مشروطه و جمهوریخواهی میتوانند متحد شوند.
عباس عبدی، تحلیلگر و فعال سیاسی اصلاح طلب، ضمن آنکه تاکید دارد «براندازی قابل جمع با اصلاحطلبی نیست»، میگوید؛ «مشکل آقای نصیری این است که به دلائل پیشگفته و سوابق موجود، احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلام شده ایشان همدلی کند، لذا همه در پی یافتن طرح و برنامهای پیچیده در پشت ماجرا هستند. با این حال باید منتظر بود تا حقیقت روشن شود.»
عبدی به سکوت اصولگرایان نیز کنایه میزند و میگوید؛ «واقعیت این است که در این مورد خاص اصولگرایان عزیز هستند که باید موضعگیری صریحی میکردند اما…»
مشروح گفتگوی عباس عبدی را بخوانید؛
آقای عبدی! پس از گفتگوی آقای نصیری با بیبیسی انتقادهای زیادی بویژه از سوی اصلاحطلبان داخلی مطرح شد، تحلیل شما چیست؟
واقعیت این است که در این مورد خاص اصولگرایان عزیز هستند که باید موضعگیری صریحی میکردند، آنان که درباره همه چیز برای اعلام موضع پا به رکاب هستند در این مورد سکوت کردهاند. ولی چون نمیخواهند به انتساب گذشته ایشان اشاره شود یا به این علت که به درستی گمان میکنند موضعگیری آنان فاقد نفوذ است زحمت این کار را بر دوش اصلاحطلبان انداختهاند.
عبور نصیری از منتهی الیه حکومت به منتهی الیه اپوزیسیون به سرعت رخ نداده استفکر میکنید که چرا آقای نصیری فرایند عبور از منتهیالیه حکومت را تا منتهیالیه اپوزیسیون طی کرده است؟ و چرا با ایشان برخورد نشد و به راحتی اجازه خروج هم داشتند.
واقعیت این است که گرچه عبور این فاصله از سوی آقای نصیری موجب تعجب است ولی خیلی هم فوری رخ نداده است و چند سال طول کشیده است. این پدیده در میان جناح اصولگرایان حاکم مسبوق به سابقه است و تا کنون افراد زیادی این مسیر را رفتهاند.
علت هم این است که آنان از نزدیک شاهد موارد بیصداقتی یا توطئهچینی و دودوزهبازی و در نهایت عمق اندک افکار در آن سو هستند. ابتدا خود را توجیه میکنند و میگویند انشاالله گربه است ولی وقتی زیاد شد از درون خالی میشوند و کافی است یک تجربه منفی شخصی هم پیدا شود و به یکباره از آنها عبور نمایند.
دربارهعدم برخورد و آزادی خروج هم بیش از آن که نکتهای متوجه آقای نصیری باشد مربوط به تبعیضها و بیعدالتیهای رفتاری جاری است که موجب میشود کسانی را برای زدن کوچکترین حرفی احضار کنند و برای انتقاد از حجاب اجباری چنین تحت فشار قرار گیرند، دیگران با بیان تندترین مواضع آزاد باشند. در واقع باید با همه همینگونه با سعه صدر مواجه شوند. امیدواریم که چنین شود. مبنای رفتار نباید سیاسی باشد باید قضایی محض باشد.
فارغ از اینها به نظر شما ایشان چرا رفت؟
ما وظیفه داریم همان را که گفته باور کنیم مگر این که شواهد دیگری در نقض آن بیان شود. ولی مشکل آقای نصیری این است که به دلائل پیشگفته و سوابق موجود، احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلام شده ایشان همدلی کند، لذا همه در پی یافتن طرح و برنامهای پیچیده در پشت ماجرا هستند. با این حال باید منتظر بود تا حقیقت روشن شود.
به نظرتان آن طرف از او استقبال خواهند کرد؟
پاسخ به این پرسش سخت است. آن طرف نیروهای پراکنده و با وابستگیها و کارفرمایان سیاسی و فکری و حتی مادی گوناگونی هستند. بعلاوه در سطح اظهار نظر که افراد حرفهای خودشان را میزنند ولی در سطح همکاری بعید میدانم که با وجود چنین وضعی اعتماد کسی برای اقدام عملی جلب شود.
براندازی قابل جمع با اصلاحطلبی نیستبه عنوان آخرین سوال فکر میکنید ایده او برای کسانی جذاب است؟
دنیای سیاست بیش از این که دنیای ایدهها باشد دنیای قدرت است. میان قدرت و ایده باید رابطه نزدیکی باشد. این حرفها را دیگرانی هم در خارج زدهاند ولی بسرعت به حاشیه رفتهاند. در شرایط کنونی همان کسانی که علیه آنان حرف میزد، قدری از این فضا بهرهمند میشوند.
به نظرم یک دو راهی قرار خواهد داشت که هر دو سویش زیان است. ولی ایده او بیشتر ناشی از این است که سیاست به امری شخصی تقلیل یافته و گویی ارادههای افراد به تنهایی منشأ اثرات تعیین کننده است. بعلاوه براندازی قابل جمع با اصلاحطلبی نیست.
فارغ از این که با کدامیک موافق باشیم یا خوب بدانیم راه میانبری هم وجود ندارد. برخی خواستهاند تحت عنوان تحولخواهی راه میانه نشان دهند در حالی که تحولخواهی بر مضمون و محتوا تاکید دارد که هم میتواند شامل اصلاحطلب شود و هم برانداز. در حالی که این دو شیوه فعالیت سیاسی هستند. مثل زمان انقلاب که همه برانداز شدند با محتواهای کاملا متفاوت و حتی متضاد از یکدیگر. شیوه و راهبرد سیاسی قابل میانبر زدن نیست.